به تو فكر مي كنم
كه هنوز هم پاكي
باورم نمي شود
تو پاكي و من هنوز
در حيرات توام
صدايت صدايم مي زند
و من!
كودكي افسرده ام كه ياراي بازيچه بو دنم نيست!
فراموش نكن!
من كودكم
و دلم بازي مي خواهد
دلم بازي مي خواهد!
کاش همیشه کودک می ماندیم و حسرت بزرگ شدن داشتیم... شاید لذت ها می بردیم!
پاسخحذفنی نی گوگولی ناز من اون شب خیلی خوش گذشت،ممنون که اومدی پیشم و ببخش که نیومدم خونتون... این جا آیکون نداره ولی من بی آیکون می بوسمت :*
نازنین! حالا باید برم را تشکر چه زبونی یاد بگیرم؟
پاسخحذفواقعا واقعن واقعند ممنون.
راستی منم بازی می دی؟ تازشم من هنوز کش بازی و وسطی بلدم. هفت سنگ و یه قل دو قلم هم عالیه.
در ضمن داریم "ویراستار" رو با استاد باز بینی می کنیم تا توی آیین نگارش ویرایش به سوالا جواب بده اگه خودت یا بچه ها نکته ای به ذهنشون می رسه بگو بیان بگن لحاظ کنیم.
پاسخحذفوبلاگت قشنگه.
پاسخحذفمیدونی وقتی بچه ایم ادعای بزرگ بودن میکنیم و وقتی بزرگ میشیم دنبال کودک بودن میگردیم.
جالبه.موفق باشی
سلام. ممنون که سر زدین و ممنون از نقل قول از استاد شفیعی کدکنی. حسرت دوران کودکی و بازی کرن بدون بازیچه شدن همیشه باهام هست.
پاسخحذفسلام لبخند مهربونم...کاش می شد به همون پاکی و صداقت دوران کودکی بازی کنیم...بدون این که آخر بازی بفهمیم اینا همش یه بازی کثیف بود!
پاسخحذفراستی فکر کنم فقط تو آفتاب سبزم رو بهم تبریک گفتی!! خونه ی سبز تو هم خیلی قشنگه عزیزم1
بوس
آره عزیزم موافقم!! تو هم بیشتر مواظب خودت باش .راستی چرا این جا و بلاگ اسکای آیکون نداره اصلن؟ من اگه می دونستم می رفتم یه جای دیگه...الان پشیمونم ولی خسته شدم از خونه به دوشی!!
پاسخحذفمی بوسمت.
وای این که گل درشته؟ درست گفتم؟!این بچه رو چرا اوردی اینجا آخه؟ نمیگی چشمش می کنن دختر؟
پاسخحذفنکنه میخواد به من بگه خاله؟ هوم!
دلم برات تنگ شده... بووس
چقدر حس پوچيت نزديكِ حس پوچيِ من است !! گاه مي شود حسُ پوچمان دروغ بگويد!!
پاسخحذف