۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

سر گذر

به نام دوست

خیلی سخته! برای من نوشتن در این روزها خیلی سخته. هوای بد و ناجوانمردانه ایه. یاد جمله ی تاریخی زینب (س) در مورد روز عاشورا می افتم:
ما رأیت الا جمیلا....
چیزی جز زیبایی ندیم.

زیبایی...اگه این جمله رو بذاریم کنار جمله « الله جمیل و یحب الجمال »: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، نتیجه عجیب و غریب می شه!
همون چیزی که ما همیشه بهش فحش می دیم، همیشه ازش فرار می کنیم، همشیه در موردش غر می زنیم؛ سرنوشت زیبا!
طنز و تناقض شگفتیه. شگفت و عجیب. روزگاری که ما سعی می کنیم بدون سختی، زیبا ببینیمش، فقط و فقط با سختی زیباست و با سختیه که معنا پیدا می کنه! درست مثل عشق، هستی، انسان و حتی خود خدا!

یادمه یه بار که یه پدر معنوی رو از دست دادم، تا مدت ها جرات نکردم برم سراغ چیزی که از او آموخته بودم، هنوزم نمی تونم برم. شاید دلیلش اینه که تسلیم شدم و روحمو قوی نکردم تا باهاش برخورد کنم.
اما حالا که فکر می کنم، می بینم باید سختی رو به پل پریدن تبدیل کنم و از تکرار اشتباه قبلی حذر کنم. باید از دست دادن رو باور کنم. باید نبودن ها رو بچشم، باید محرومیت ها رو تحمل کنم.
سخته، من اما باید بتونم... باید تحمل و ایستادگی کرد....
پی نوشت:
استاد سهیل محمودی، استاد عزیز من، به خاطر مسایل اخیر و طرفداری از حق، ممنوع التصویر و صدا شده. سر وبلاگشم( سرگذر) انگار یه بلایی اومده. یه بار د یدم که وبلاگش حذف شده. این روزها که بلاگفا پیغام میده که به دلیل مخالفت با قوانین ، وبلاگش بسته شده. نمی دونم چی شده، اما این اتفاق ها ناگواره، ناگوار!

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

سوگند دهم

به نام خدا
هیچ وقت دلم نی خواست یک وبلاگ نو را با آه و ناله شروع کنم. اما انگار تقدیر این است
.
امروز روز بدیه
.
از دیدن عکساش غمگین شدم. شما رو نمی دونم. انگار به شعورم توهین شده:


http://www.tebyan.net/publicrelations/photoalbums/specialphotoreport/2005/8/7/12531.html



...